true
اقتصاد دیجیتال
اقتصاد دیجیتال که از آن بهعنوان اقتصاد اینترنتی (Internet Economy)، اقتصاد مبتنی بر شبکه(Network Economy)، اقتصاد مبتنیبر وب (Web Economy) و اقتصاد جدید (New Economy) هم نام برده میشود، به صورت ساده، اقتصادی است که قسمت اعظم آن بر پایه فناوریهای دیجیتال شامل شبکههای ارتباطی، رایانهها، نرمافزارها و سایر فناوریهای اطلاعاتی است و انواع تجارت الکترونیک، بازارهای الکترونیک، دریافت و پرداخت، کارتهای هوشمند و پول الکترونیک و تراکنش مالی را شامل میشود. به بیان دیگر دیجیتالی شدن فرآیندی است که انسان از طریق ابزارها، فنون و رسانههای دیجیتالی مانند شبکه اینترنت و راینه به تولید، تکثیر، اشاعه و انتشار نمادها و معانی میپردازد و از طریق آنها زندگی خود را را سامان و معنا میبخشد.
قبل از ادامه بحث و بررسی اجمالی اقتصاد دیجیتال در ایران و موانع پیشروی آن، لازم است مروری بر برخی مفاهیم مرتبط با موضوع داشته باشیم.
کسب و کار الکترونیک
کسب و کار الکترونیک با تجارت الکترونیک یکی نیست و تجارت الکترونیک تنها یک جنبه از کسب و کار الکترونیک است. یک شرکت مشاورهای ممکن است یک کسب و کار الکترونیک باشد اما یقیناً تجارت الکترونیک نیست.
کسب و کار الکترونیکی، به معنی اجرای کسب و کار با استفاده از ارتباطات راه دور است. برای مثال، فرایند ثبت و صدور مجوز مبتنی بر اینترنت دانشجویان یا اداره یک دادگاه الکترونیکی، از جمله مواردی هستند که در مقوله کسب و کار الکترونیکی قرار میگیرند و در حوزه تجارت الکترونیکی قلمداد نمیشوند. بنابراین، کسب و کار الکترونیکی از معنای وسیعتری نسبت به تجارت الکترونیک برخوردار است که نهتنها شامل خرید و فروش است، بلکه ارائه خدمات به مشتریان، همکاری با شرکای بنگاه و اجرای معاملات در یک سازمان را نیز دربر میگیرد. گاهی کسب و کار الکترونیکی که مفهوم وسیعتری نسبت به تجارت الکترونیکی دارد، با فرمول زیر بیان میشود:
EB=EC+BI+CRM+SCM+ERP
در این فرمول داریم:
EB: کسب و کار الکترونیکی؛
EC: تجارت الکترونیکی؛
BI: هوشمندی شرکتها؛
CRM: مدیریت ارتباط با مشتری؛
SCM: مدیریت زنجیره تأمین؛
ERP: برنامهریزی منابع بنگاه.
بنابراین تجارت الکترونیکی، یکی از مؤلفههای کسب و کار الکترونیکی است که بر خرید و فروش تأکید دارد.
بازارهای دیجیتال
یکی از مؤلفههای اقتصاد دیجیتالی بازارهای الکترونیکی است. بازار، شبکهای از تعاملات و ارتباطاتی است که در آنجا اطلاعات، کالاها یا خدمات و پرداختها مبادله میشوند. بازار الکترونیکی فضایی تحت وب است که:
-همه تراکنشهای مورد نیاز را به صورت الکترونیکی پاسخگوست.
-مکانی است که در آن خریداران و فروشندگان به صورت الکترونیکی با یکدیگر ملاقات میکنند.این مکان ابعاد جغرافیایی ندارد و در واقع فضایی تحت وب است.
-فروشندگان و خریداران در این فضا مذاکره میکنند، قیمت پیشنهاد میدهند و با یکدیگر توافق میکنند. سپس سفارش داده میشود و معامله عملی میگردد.
تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیکی عبارت از فرایند خرید، فروش یا تبادل محصولات، خدمات و اطلاعات از طریق شبکههای رایانهای و اینترنت است.
شکلگیری اقتصاد دیجیتال
اقتصاد دیجیتالی مفهومی نیست که یکباره خلق شده باشد، بلکه در یک روند تکاملی در ساختار اقتصاد شکل گرفته است. مروری کوتاه بر مفاهیم مزیت مطلق، مزیت نسبی و مزیت رقابتی که تمامی در راستای استقرار تخصصی شدن، تقسیم کار و مبادله در جوامع ارائه شدهاند، به درک دلایل ظهور اقتصاد دیجیتال و چگونگی سمت و سوی آن کمک میکند. مزیت مطلق، مزیت نسبی و مزیت رقابتی، مراحلی هستند که در فرآیند تاریخی جوامع منتهی به پیدایش اقتصاد دیجیتالی در عصر حاضر شدهاند. نکته اساسی و کلیدی که باید در نظر داشت این میباشد که تمامی این نظریهها در مورد تجارت بینالملل مطرح شدند و سپس به سایر بخشهای اقتصاد نیز تسری پیدا کردند. به بیان دیگر تاکید بر این دارم که اقتصاد دیجیتال نیز با زیربنای تسهیل و اخذ منافع بیشتر از مبادلات و تجارت در بعد ملی و بینالمللی شکل گرفته است.
مزیت مطلق: مزیت مطلق به معنی داشتن توانایی تولید یک کالا با استفاده از منابع کمتر نسبت به یک تولید کننده دیگر است. به زبان دیگر مزیت مطلق به توانایی یک تولیدکننده در تولید مقدار بیشتر یک محصول یا خدمات نسبت به سایر رقبا با مقدار یکسان منابع اشاره دارد. باز به زبان دیگر مزیت مطلق به معنای بالاتر بودن میزان بهره وری یک تولیدکننده نسبت به تولیدکننده دیگری در تولید یک کالا است.
مزیت نسبی : “از طریق مبادله است که تفاوت از یک نفرین به یک موهبت تبدیل میشود.” دیوید ریکاردو، در نوشتههای خود در قرن نوزدهم میلادی، اینگونه نتیجهگیری میکند که نفع هر کشوری در این است که به تخصصی شدن در تولید و ارائه کالاها و خدماتی بپردازد که در آن بهترین است و با مبادله مازاد آن با کشورهای دیگر، نیاز خود به کالاها و خدمات دیگر را تامین کند (که آنها نیز در تولید و ارائه آنها بهتریناند). حتی وقتی یک کشور که در تولید هر دو کالا (مانند پارچه و نوشابه) از یک شریک تجاری بهتر باشد، ولی باز هم برای آن کشور بهتر است که در تولید کالایی تخصصی شود که «نسبت» به شریک تجاری و کالای دیگر، بهتر آن را تولید میکند و این جایی است که واژه نسبی در عبارت مزیت نسبی موجودیت مییابد. بدین ترتیب هر کشوری با تخصصی شدن در تولید کالایی که نسبتا مزیت بیشتری در تولید آن دارد، میتواند دیگر کالاهای مورد نیاز خود را با مبادله مازاد تولید خود با مازاد تولید دیگر کشورها تامین کند. تخصصی شدن و انجام مبادله باعث میشود که هر یک از کشورها بتوانند بیشتر از حالتی که هر کدام خود به تولید هر دوکالا بپردازند، مصرف کنند. همین منطق برای شرکای تجاری بیشتر نیز صادق است.
” تجارت آزاد در میان ملتها باعث افزایش رفاه تمامی طرفین تجاری و توسعه همکاری انسانها میگردد. تولید با مزیت نسبی باعث افزایش آرامش و صلحجویی در روابط انسانها میگردد، زیرا وقتی افراد تخصصی میشوند و به مبادله میپردازند، به یکدیگر وابسته میشوند.”
مزیت رقابتی: مجموعهای از تواناییهای منحصر به فرد یک واحد اقتصادی است که اجازهی نفوذ به بازارهای دلخواه و برتری بر رقبا را برای آن واحد فراهم میآورد.
بعد از جنگ جهانی دوم و با شکلگیری تغییرات دائمی تکنولوژیکی و آشنایی با فناوری های نوین و سیستمهای اطلاعاتی، نقش عوامل تولید سنتی برای بنگاهها و جوامع کمرنگ شد. به عبارت دیگر داشته ها مبنای برتری، پیشروی و رهبری نبود بلکه به تدریج بهبود فرآیندها و شکل گیری سرمایه انسانی موضوعیت پیداکرد. نکته مهم این است که هنوز این دوره را نمی توانیم دوره “مبتنی بر دانش” بخوانیم، اما باید به این نکته اشاره کنیم که در این دوره اگرچه دانش و دانایی پایه اساسی کار نیست، اما دارای نقش قابل توجهی است که در عرصههای گوناگون می توان آن را ملاحظه کرد. (مفهوم مزیت رقابتی برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ و توسط فلیپ سلزیک مطرح شد.)
اقتصاد دیجیتالی: در این دوره حضور دانش و نرمافزارها در عرصه اقتصاد به مرحلهای از بلوغ میرسد که کاملاً فناوری دیجیتالی و شبکه های ارتباطی با ساختار جدید، مبنای کار قرار میگیرد که با گذشت زمان و انباشت سرمایه این روند به کاهش هزینهها منجر میشود و ماهیت هزینههای تولید از سرمایهبر به دانشبر تغییر میکنند.
اقتصاد دیجیتال فضای اقتصاد جهانی را به سمت و سوی رقابتی سوق میدهد و به گفته کارشناسان، اقتصاد دیجیتال موجب میگردد که موانع ورود به بازار برداشته شود و هر فرد به راحتی از طریق شبکه وارد اقتصاد جهانی شود. گذشته از آن به واسطه استفاده از قابلیتهای شبکه، قدرت مصرفکننده از طریق مقایسه قیمتها و کیفیتها و دسترسی به اطلاعات افزایش مییابد. از سوی دیگر اندازه شرکتها کوچک شده و طیف وسیعی از واحدهای اقتصادی از طریق شبکه جهانی به یکدیگر وصل میشوند، هزینه مبادله (Transaction Cost) که یکی از عوامل مهم تنظیمکننده مبادلات و قیمتها است به شدت کاهش مییابد. در واقع، گسترش اقتصاد دیجیتالی موجب فشردگی زمان و مکان شده و در عین بزرگتر کردن بازارها در مقیاس جهان شدت رقابت را بالا برده است.
تاثیر دیجیتالی شدن بر فعالیت بنگاهها
فعالیت شرکتها را میتوان به چهار حوزه تقسیم کرد: کسبوکار، راهیابی به بازار، تولید و عملیات که دیجیتالی شدن تاثیر عمیق و سریعی بر این چهار حوزه میگذارد.
الف- کسبوکار: دیجیتالی شدن باعث بازسازی مدلهای کسب و کار میگردد و موانع را برای ورود شرکتها به بازار و توسعه بازار کاهش میدهد. برای مثال استفاده از فنآوری VoIP، مدلهای کسبو کار برای شرکتها در سراسر دنیا تغییر داده و بسیاری از شرکتها را مجبور نموده تا مدل کسب و کار VoIPخود را راهاندازی کنند.
ب- راهیابی به بازار: دیجیتالی شدن به شرکتها اجازه میدهد تا محصولاتی را مطابق سلیقه مصرف کنندگان عرضه کنند و نحوه ارائه محصولات، برقراری ارتباط و ارائه خدمات به مشتریان را تغییر دهند. برای نمونه مشترکان بسیاری همه روزه نظرات خود را درباره خریدهایشان به صورت آنلاین ابراز میکنند، حتی در مورد خریدهایی که حضوری در مغازهها انجام میدهند.
ج- تولید: دیجیتالی شدن نحوه تولید محصولات شرکتها را نیز تغییر میدهد. برای نمونه فرآیند دیجیتالی شدن این امکان را فراهم نموده که شرکتها بتوانند برخی فعالیتهای مربوط به فرآیند تولید محصول نهایی را به اقتصادهای در حال توسعه که از نیرویکار ارزانتر برخوردار هستند، انتقال دهند. برای مثال سامسونگ به عنوان تامینکننده شرکت اپل برای محصولات I phone فعالیت میکند، ولی هر دو به شدت در بازار مصرف با تلاش بر متمایز کردن طرحهای خود و تعامل کاربران رقابت میکنند. همچنین دیجیتالی شدن منجر به ایجاد فنآوریهای نوین در تولید میشود که شیوه تولید محصولات را متاثر ساخته و باعث جابهجایی نیرویکار و بخصوص واردات مشاغل به اقتصادهای توسعهیافته میگردد.
د- عملیات: در نهایت، دیجیتالی شدن تاثیر بسیاری بر نحوه سازماندهی و عملیات شرکتها گذارده است تا فضای رقابتی ایجاد کنند. دیجیتالی کردن موقعیتهای جهانی بیشتری به شکل نامحدود در کلیه قارهها ایجاد کرده و مفهوم فضای دفتر کار را از نو تعریف کرده است.
از هر چهار کارگر آمریکایی یک نفر دورکاری میکند، حقیقتی که تاثیر عمیقی بر نحوه سازماندهی و مدیریت منابع شرکتها گذاشته است. دیجیتالی کردن همچنین به شرکتها اجازه داده تا تعدادی از کارهای عقب مانده خود را برونسپاری یا به طور کامل خودکار کنند که منجر به افزایش کارآیی آنها شده است.
نوع و وسعت تاثیری که دیجیتالی شدن بر اقتصاد دارد، توسط تعامل بین چهار حوزه مطرح شده در بالا مشخص میشود. برای مثال اگر دیجیتالی شدن دستیابی به بازار را به طور چشمگیری افزایش دهد، رشد مشاغل در آن حوزه بیشتر خواهد بود. با این حال اگر دیجیتالی شدن موجب رشد بهرهوری شده ولی منجر به ایجاد بازار جدید نشود، آن حوزه مشاغل خود را از دست خواهد داد.
اقتصاد دیجیتالی در ایران
اقتصاد دیجیتال در ایران همچون دیگر حوزهها با کمی تاخیر وارد کشور شده و اوضاعی متفاوتتر از کشورهای پیشرفته دنیا دارد که این متفاوت بودن شرایط نیز به نبود زیرساختهای مناسب ارتباطی و تا حدودی شرایط اقتصادی ایران باز میگردد. چالشهای پیش رو در توسعه اقتصاد دیجیتالی در کشور را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
-نبود زیرساخت مناسب در حوزه پهنای باند اینترنت کشور
-نبود سیستم فرهنگسازی و آموزش به شهروندان
-نبود امنیت کافی در شبکه
-نبود ارتباط منسجم با اقتصاد جهانی
-نبود قوانین حقوقی مناسب برای به رسمیت شناختن تجارت الکترونیک
هر چند در مورد بستر فنی و تکنیکی لازم برای تجارت الکترونیکی جای چندان نگرانی نیست و ظرفیت شبکه موجود قادر به تامین نیازهای فعلی این بخش بوده و در آینده با گسترش تجارت الکترونیک، زیرساختها هم متناسب با آن توسعه خواهد یافت. نرمافزارهای موردنیاز برای تحقق اقتصاد دیجیتالی و اینترنتی هم در داخل کشور موجود بوده و هم به سادگی قابل تهیه از سایر کشورهایی است که در این زمینه فعالیت دارند. اما چالش اصلی و پیشرو ایجاد بستر فرهنگی لازم برای تشویق افراد به استفاده از خدمات و امکانات الکترونیکی است.
برای توضیح بیشتر ضرورت موضوع، از مفاهیم اولیه اقتصاد بهره میگیریم. دلیل شکلگیری علم اقتصاد، کمیابی منابع و امکانات در مقابل خواستهها و نیازهای متنوع و نامحدود انسان است. از جمله امکانات محدود که افراد در هر سطح و طبقه اجتماعی با آن مواجه هستند، درآمد میباشد که انتظار میرود افراد نسبت به درآمد خود عقلایی تصمیم گرفته و درآمد حاصله را به نیازها و خواستههای با الویت خود اختصاص دهند. با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که یکی از دلایل نفوذ اندک دیجیتالی شدن در بین خانوارها و بنگاههای ایران، در اولویت نبودن این نیاز میباشد. در جامع کنونی ایران تقاضا برای ورود به فضای دیجیتالی به موازات عرضه این فضا شکل نگرفته است. هر چند در زمینه فراهم نمودن زیرساختها و تولید محتوا در کشور با کمبودهایی مواجه هستیم، ولی حتی از امکانات موجود نیز بهرهبرداری مناسب صورت نمیگیرد. ارائه آگاهی به افراد با آموزشهای لازم و تبلیغات موثر و التزام آنها به انجام برخی خدمات بصورت الکترونیکی و آشنا نمودن آنها از مزایای استفاده از خدمات الکترونیک میتواند سرعت گسترش اقتصاد دیجیتال را در بخشهای مختلف جامعه افزایش دهد.
ضریب نفوذ ۳۵ درصدی کاربران اینترنت، امتیاز شاخص ۴۵/۰ در دولت الکترونیک (از امتیاز ۱)، امتیاز شاخص ۳/۰ در امنیت فضای مجازی (از امتیاز ۱)، امتیاز شاخص ۳ در برخورداری کسب و کارها از فضای مجازی (از امتیاز ۱۰، زیرشاخص آمادگی شبکه )، امتیاز شاخص ۹/۲ در استفاده افراد از فضای مجازی (از امتیاز ۱۰، زیرشاخص آمادگی شبکه) و …. بیانگر استقبال ضعیف افراد از خدمات و امکانات فضای دیجیتال در ایران میباشد.
از آنجایی که در اقتصاد دیجیتالی و برخورداری از فضای مجازی، ابزار کلیدی دانش میباشد، لازم است نگرشها کاملاً تغییر پیدا کند و افراد و بخصوص بنگاهها به دانش به عنوان یک منبع اصلی در رقابت نگاه کنند و بر روی دانش در فرایند رقابت متمرکز شوند. به عبارت دیگر در فرآیند شکلگیری اقتصاد دیجیتالی و توسعه آن، شیوههای تولید سنتی (کاربر و سرمایهبر بودن) کمرنگ میشود و بنگاهی در بازار برندهتر است که بیشتر مبتنی بر دانش باشد. از این رو در حوزه فرهنگسازی مهم ترین کاری که در بنگاهها باید شکل گیرد تغییر رفتار مدیران و سرمایهگذارانی است که در آن محیط فعالیت میکنند.
در کشور ما بازیگران فضای کسبوکار تقریباً به شیوه سنتی و فیزیکی عمل میکنند، در حالیکه برای ورود به این عرصه بنگاهها باید فعال همراه با ابتکار عمل باشند تا بتوانند به موفقیت برسند. در قسمت “تاثیر دیجیتالی شدن بر فعالیت بنگاهها” اشاره شد که اقتصاد دیجیتالی چهار فرآیند کسب و کار، راهیابی به بازار، تولید و عملیات بنگاهها متاثر میسازد، لذا باید در نظر داشت که توسعه بنگاه در راستای دیجیتالی شدن نباید محدود به “توسعه محصول یا خدمات” شود، بلکه فرایندها نیز باید همراه با محصول به صورت یکپارچه توسعه پیدا کنند تا در کنار کاهش هزینه، قیمتها پایین بیاید و موجب افزایش کیفیت شود.
البته تحول اساسی دیجیتالی شدن اقتصاد تنها شامل بنگاههای فعال در زمینه کالاها و خدمات دیجیتال نمیشود، به بیان دیگر میتوان دیجیتالی شدن اقتصاد را دارای دو بعد دانست: ۱- تولیدکالاهای دیجیتالی ۲- تولید کالای غیردیجیتالی با استفاده از فرآیندها و ابزار دیجیتالی. همچنین در جریان این تغییر و تحول تعریف جدیدی از امنیت برای بنگاهها تعریف میشود که فراهم نمودن آن و ارائه آگاهی از ابعاد مختلف به بازیگران این فضا، نیازمند توجه و برنامهریزی خاص است. طبق نتایج “طرح حسابهای اقتصادی بخش ICT”، تنها ۱۶ درصد بنگاههای استفادهکننده از اینترنت (۳ درصد کل بنگاههای فعال در ۱۳ بخش اقتصادی) از تجارت الکترونیک برخوردار بودهاند که در نظرسنجی انجام شده موارد زیر از سوی بنگاهها به ترتیب الویت بعنوان دلایل عدم استفاده از کسبوکار اینترنتی مطرح شده است که بخوبی عدم تطبیق تقاضاکنندگان و عرضهکنندگان با فعالیتها و اقتصاد دیجیتالی را نشان میدهد که جای خالی آموزش و اطلاعرسانی را آشکار میکند که با توجه به وجود منابع اختصاص یافته در این زمینه در بودجه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، میتوان در این خصوص برنامهریزی و اقدام نمود.
-تعداد ناکافی مشتریان متقاضی خرید از طریق اینترنت
-ترجیح به حفظ نحوه سنتی مبادله از سوی فروشندگان (رو در رو)
-نامناسب بودن محصولات کارگاه برای فروش از طریق اینترنت
-نگرانیهای امنیتی
-نگرانیهای محرمانگی
-تردید در مورد چارچوب قانون یا مقررات مربوط به فروش
-بالا بودن هزینههای ایجاد و توسعه و نگهداری
-فقدان نیروی انسانی ماهر برای ایجاد و توسعه و نگهداری
-عدم سازگاری سیستم رایانهای مشتریان یا فروشندگان
نکتهای که در آخر لازم است به آن اشاره شود و از آثار انکارناپذیر اقتصاد دیجیتالی است این میباشد که همانند سایر پدیدههای نوین در ابعاد مختلف و بخصوص در بعد اقتصادی، بنگاهها و افراد پیشرو قطع یقین از منافع بیشتری برخوردار خواهند شد. به بیان دیگر بنگاههایی که سریعتر ساختار کسبو کار خود را با فضای دیجیتال هماهنگ میکنند و از این طریق کسب و کار خود را توسعه میدهند، در مقایسه با سایر بنگاهها منافع بیشتری را کسب میکنند، هر چند که ممکن است استقرار این ساختار هزینه اولیه بالایی برخوردار باشد که به تدریج و با گسترش حوزه ارائه کالا یا خدمت، هزینه نهایی کاهش و سود نهایی افزایش چشمگیری خواهد یافت. این رویداد موجب دوگانگی دیجیتالی شدید که بصورت تفاوت در درآمدها و بازدهی بخشهای دیجیتالی و غیردیجیتالی خود را نشان میدهد، خواهد شد زیرا بنگاههایی که در این حوزه از فعالیتهای اقتصادی مشغول هستند دارای نرخ بازدهی بالاتری خواهند بود.
بیتا محبی خواه- کارشناس ارشد اقتصاد وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
true
true
https://tehraneconomy.ir/?p=42665
false
true