true
وقتی از رشد و توسعهٔ اقتصادی صحبت میشود، از پیشرفت بیمه به عنوان یکی از معیارهای رشد و توسعه نام برده میشود. ترمیم وضع اقتصادی کشور و افزایش مبادلات و ترقی سطح زندگی و توسعه سرمایه گذاری موجب پیشرفت بیمه در کشور میشود و متقابلاً پیشرفت و اشاعه بیمه نیز به بهبود وضع معیشت مردم و حفظ ثروت ملی و تشکیل پساندازهای بزرگ کمک میکند. تشخیص اینکه کدام یک عامل توسعه و اصلاح وضع دیگری است کار ساده ای نیست ، اما می توان گفت که اگر اقتصاد یک کشور متکی به بیمه و تامین ناشی از آن نباشد، اقتصاد در معرض تهدید خطرهای بیشمار قرار میگیرد.
خوب میدانیم، نه بیمه بلکه هیچ صنعتی به خودی خود توسعه نمییابد مگر آنکه در کنار سایر ملزومات و ابزارهای توسعه دیده شود. پس نباید این انتظار را داشته باشیم که بیمه خودبهخود و جدای از سایر نظامهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و… به جایگاه واقعی خود برسد؟ اینکه همراهان و همکاران صنعت بیمه کجای پازل توسعه بیمه قرار دارند؟ آیا خود را درگیر این امر مهم کردهاند؟ آیا واژه بیمه برای همکاران صنعت بیمه قابل فهم است؟ آیا آنرا درک کردهاند؟ آیا بیمه را به عنوان مهمترین مسکن دردهای اجتماعیای که در نبود بیمه بروز میکند، میشناسند؟ و کلی آیا….
خاطرنشان میشود، منظور از توسعه در اینجا فراگیرشدن بیمه است. تا زمانی که بیمه در سطح جامعه فراگیر نشود و به عنوان یک نیاز ضروری برای افراد احساس نشود نمیتوان انتظار رشد توسعهٔ آن را داشت.
برخی از نبود فرهنگ بیمه بحث می کنند، لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که این واژه، واژهای کاملاً اشتباه است چرا که فرهنگ در هر صورت وجود دارد ولی شدت و ضعف دارد در یک منطقه به دلیل اطلاعرسانی بیشتر و مراودات یا ارتباطات اجتماعی مردم بیمه را می شناسند و در منطقهای دیگر به دلیل ضعف اطلاعرسانی این شناخت کمتر است. پس فرهنگ در هر نقطهای از این کرهٔ خاکی که انسان زندگی میکند وجود دارد و تفاوت در شدت و ضعف آن در مناطق مختلف جغرافیایی است.
ماکس وبر جامعهشناس آلمانی، مفهوم فرهنگ را مفهوم ارزش میداند و میگوید فرهنگ از یک سلسله روشها و زمینهها متأثر است که آن روش ها و زمینهها افراد یک جامعه را به هم پیوند میزند و در رفتار ، کردار و روابط اجتماعی آنها منعکس میشود ولی برای درک این تعریف باید به وابستگی عمیق ارزشها و سمبلها و به تغییرات مادی و نتایجی که این ارزشها و سمبلها به دنبال میآورند و یا خود از آنها زاده میشوند توجه کرد.
گویی، فرهنگ یکسری پیشوند و پسوندهایی دارد که بر درک این مفهوم انسانی – اجتماعی سایه انداخته و برخی را در ارائه نظرات فرهنگی دچار اشتباه میکند. بدین منظور لازم است به واژههای چون: پذیری، خرده، اشاعه، بازتولید، امنیت، سرمایه و… اشاره شود.
«فرهنگپذیری»از واژههایی است که معمولا استفاده شده و میشود. فرهنگ پذیری از عوامل دگرگونی فرهنگ است تطابق یا همنوایی عمیق فرد با هنجارها و موازین فرهنگی جامعه را فرهنگ پذیری گویند. برخلاف کودکان که جریان فرهنگ پذیریشان جریانی یک سویه است فرهنگ پذیری در بزرگسالان فرایندی پیچیده و دو سویه است زیرا شخصیت آنان تکوین یافته است و دارای فرهنگ پیشینی هستند این فرهنگپذیری دو سویه میتواند از طریق مهاجرتهای بینالمللی برخوردهای تاریخی اقوام یا تلاقی دو فرهنگ به طرق مختلف سلطه استعمارگران بر مستعمرات و جز اینها به وجود آید.
«خرده فرهنگ» ارزشها و هنجارهای متعارف با ارزشها و هنجارهای اکثریت که یک گروه درون جامعهای بزرگتر داراست خرده فرهنگ تفاوتها و ویژگیهای داخلی هر فرهنگ است و یا جوانهها و شاخ و برگهای تنه اصلی فرهنگ یک جامعه را تشکیل میدهد.
«اشاعه فرهنگی» یا ترویج فرهنگ، به مجموعه تأثیرات فرهنگی گفته می شود که در غیاث فرهنگی دیگر با یکدیگر در حالت تأثیرپذیری و تأثیرگذاری میباشد. اشاعه فرهنگی به صورت مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد.
«بازتولید فرهنگی» انتقال هنجارها و ارزشهای فرهنگی از نسلی به نسل دیگر را باز تولید فرهنگی گویند باز تولید فرهنگی به مکانیسم هایی اطلاق میشود که به وسیله آنها تجربه فرهنگی در طول زمان استمرارمییابد.
«امنیت فرهنگی»، عبارت است ازایجاد وضعیتی مطمئن، آرامشبخش و خالی از هرگونه تهدید و تعرض در انسان، نسبت به دین، افکار،اخلاق، آداب و رسوم، باورها، ارزشها، میراث فرهنگی و… به عبارت دیگر ، مصونیت فرهنگ فرد و جامعه از هر گونه تعرض و تهدید را امنیت فرهنگی مینامند.
و «سرمایه فرهنگی» سرمایه فرهنگی مجموعه ای از روابط، معلومات، اطلاعات و امتیازات است که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده میکند ـ سرمایه بدنی و فردی ـ سرمایه عینی فرهنگی(آثارفرهنگی ) ـ سرمایه نهادی و ضابطه ای.
بازتولید و تولید فرهنگ یا فرهنگسازی در هر جامعهای نیازمند ابزارهایی است. بدون ابزارهای لازم مطمئناً دستیابی به نتیجه مطلوب میسر نخواهد بود. از ابزارهای توسعه فرهنگ که در این سطور لزوماً فرهنگ بیمه مد نظر است میتوان به: سیاستگذاری فرهنگی به معنی بایدهاونبایدها، برنامهریزی فرهنگی به معنی بیان علمی نیازها، آموزش فرهنگی یعنی آموختن قواعدفرهنگی به مدیران، اطلاعرسانی فرهنگی یعنی شناسندن پتانسیل های لازم، پژوهش فرهنگی به معنی تولید مفاهیم و اصطلاحات جدید، اقتصادفرهنگی به معنی سرمایهگذاری و تأمین بودجههای فرهنگی، حقوق فرهنگی و مقررات تثبیت اوضاع فرهنگی اشاره کرد.
با توجه به ابزارهای گفته شده فرهنگسازی فرایندی نیست که شبه اتفاق بیفتد بلکه نیازمند زمان و برنامهریزیهای فرهنگسازی است.
همانگونه که پیشتر ذکر شد، پذیرش فرهنگ از سوی کودکان خیلی آسانتر از بزرگسالان است چرا که پذیرش در کودکان جریانی یکسویه است و ذهن آنها همچون لوح سفیدی است که پذیرای هر فکر و ایده جدیدی است و بی اختیار آن را فرا میگیرند. بنابراین پذیرش بیمه به عنوان یک نیاز اجتماعی – اقتصادی در جامعه بایستی از سنین پایین شروع شود. در وهله اول باید چنین گفت: هر چه خانوادههای ایرانی به لحاظ اطلاعات بیمهای برخوردارتر باشند بیشک فرزندان با بیمه و خدمات آن راحتتر آشنا میشوند و در فاز دوم که آموزش در مدرسه است را با انگیزه و علاقه بیشتر پیگیری خواهند کرد. چرا که آموزش و پرورش تنها نهاد اجتماعی رسمی درگیر در فرهنگپذیری است. آموزش و پرورش هم از طریق کارکرد فرهنگپذیری و جامعهپذیری و هم از طریق ارتقاء، پرورش و رشد حوزههای ادراکی، شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها محور و قلب توسعه فرهنگی است. و میتوان به واقع بیان داشت که توسعه فرهنگی با توسعه آموزش و پرورش ارتباط همه جانبه دارد.
این مجال هر چند کوتاه، خواستار توجه و تعامل صنعت بیمه با آموزش و پرورش است.
اینگونه به نظر میرسد که صنعت بیمه به جای پرداخت عوارض مختلف به نهادهای دیگر شاید بهتر باشد توجه خود را به آموزش و پرورش نسل امروز جامعه معطوف نماید و با سرمایهگذاری و ایجاد تعاملات سازنده با آموزش و پرورش در بلند مدت از بسیاری عوارض ناخواسته به سایر نهادهایی که خود را شریک صنعت بیمه قلمداد میکنند، جلوگیری کند.
بهروز ميرزايي
true
true
https://tehraneconomy.ir/?p=4651
false
true