true
اقتصادتهران: نقد را باید در عرصه صنعت بیمه گسترش داد و قیدها و یا گزارههایی چون نقد غیرمنصفانه و مغرضانه و ارجاع به انگیزههای نقدکننده نباید باعث نگرانی و محرومیت از مواهب نقد و نظر شود.
قبل از آنکه در سال ۱۳۷۳ دکتر عبدالناصر همتی از معاونت سیاسی سازمان صدا و سیما به بیمه مرکزی بیاید صنعت بیمه آنچنان نام و نشانی در رسانه ها نداشت و فعالیت رسانه ای این صنعت محدود بود به انتشار فصلنامه صنعت بیمه که بیمه مرکزی منتشر می کرد و چند نشریه داخلی که چهار شرکت بیمه دولتی تهیه و توزیع می کردند.
در آن وضعیت، تقریبا همه نوشته های فعالین صنعت بیمه جنبه کاملا حرفه ای و تخصصی داشت و در جهت ارتقای فنی این حرفه و انتقال تجربه بیمه گری کشورهای پیشرفته، ترجمه یا تدوین می شد. از سوی دیگر، فعالیت نهاد ناظر و شرکتهای بیمه نیز آنچنان گسترده نبود که در معرض نقد و نظر صاحب نظران در رسانه ها قرار گیرد.
دکتر همتی تحت تاثیر پیشینه رسانه ای خود، به سرعت صنعت بیمه را در عرصه رسانه های عمومی مطرح کرد. البته این اقدام مخالفینی هم داشت، عده ای از فعالین صنعت بیمه معتقد بودند که مسائل این صنعت باید در فضای حرفه ای آن مطرح شود و نیازی به درج آن در رسانه های عمومی نیست. با این وجود، به دنبال پخش چند مصاحبه و برنامه رادیو و تلویزیونی، به مرور مطالب و مقاله هایی درباره صنعت بیمه در رسانه ها منتشر گردید و با مطرح شدن موضوع خصوصی سازی شرکت های بیمه در مراجع تقنینی و اجرایی کشور و تصویب قوانین و مقررات مربوط به آن، رسانه های همگانی وارد موضوعات و مسائل این صنعت شدند.
از آن به بعد، تواتر درج مطالب مرتبط با صنعت بیمه در رسانه ها افزایش یافت و شرکت های بیمه دانستند که می توانند علاوه بر آگهی، شرکت خود را در قالب مصاحبه و خبر هم معرفی کنند و البته هزینه های ویژه آن را هم بپردازند. در سال های بعد با ورود اینترنت، فضای فعالیت رسانه ای صنعت بیمه به شدت متحول و عرصه ای فراهم شد که صاحب نظران با سرعت و سهولت بیشتری نوشته ها و نظرات خود را منتشر نمایند. با این وجود، همواره عواملی مانع طرح آزادانه نظرات انتقادی درباره ضعف ها و مشکلات صنعت بیمه بوده است: نخست آنکه تقریباً همه خبرگان و صاحب نظران صنعت بیمه، جزو مسؤولان مؤسسات بیمه هستند. به همین دلیل دغدغه مصالح شخصی و شرکتی، انگیزه آنها را برای نوشتن و انتشار نقدها و نظراتشان در رسانه ها کم می کند. این افراد، بیشتر آنچه که می توانند به صراحت در عرصه های عمومی عرضه نمایند را در جمع های محدود و دوستانه ابراز و سایر همکاران حرفه ای را از شنیدن نظراتشان محروم می کنند. مانع دوم و مهمتر، حساسیت و موضع گیری مخاطبین نقدهاست. اغلب این اشخاص نگرانند که انتقاد از آنان در عرصه های عمومی و حتی درون سازمانی، موجب تضعیف جایگاه و موقعیتشان شود و گاهی خصلت های روانشناختی شان از اساس هیچگونه نقد و نظر مخالفی را برنمی تابد.
از سوی دیگر، نیاز رسانه ها به درآمدزایی و جذب آگهی از شرکت ها و مؤسسات دولتی و خصوصی باعث شده است که گاهی از درج مطالب انتقادی که ممکن است موجب نارضایتی آگهی دهندگان و برهم خوردن رابطه مالی با آنان شود خودداری کنند. به تعبیری آنچه که رسانه ها در انتقاد از رابطه مالی بین نظارت کننده و نظارت شونده در صنعت بیمه مطرح می کنند به شکل درج آگهی و تیترها و خبرهای سفارشی، بین خودشان و مخاطبین نقد هم وجود دارد انگار گریزی هم از چنین رابطه ای ندارند زیرا تداوم فعالیت رسانه آنها به آگهی وابسته است. به تعبیر رایج در رسانه ها “اول آگهی، بعد از آن آگاهی”. در این میان فقط رسانه های وابسته به نهادهای حکومتی و بهره مند از رانتهای دولتی می توانند بدون دغدغه مالی و همسو با منویات و منافع خود مطالب انتقادی را علیه مؤسسات و مسؤولین صنعت بیمه منتشر کنند.
با همه این احوال، اکنون رسانه ها نقش غیرقابل انکاری در تبیین و تحلیل مسائل صنعت بیمه دارند و مطالب مفید و مؤثری درباره رویکردها و برنامه های صنعت بیمه در آنها منتشر می شود. در این وضعیت چنانچه مدیران و مسؤولین این صنعت تحمل خود را در برابر نقد و نظر افزایش دهند و نگاهی درست و اصولی به موضوع نقد داشته باشند می توانند از ابزار نقد به عنوان فرصتی برای تصحیح امور و ارتقای کارایی مدیریت استفاده کنند. برعکس، اگر به نقد و نظر به عنوان تهدید نگاه شود ایستگاه های بازبینی و اصلاح عملکرد حذف و مسیر پویایی مدیریت مسدود می گردد. در همین رابطه، نکات زیر چکیده مقاله ای است که تأمل در آنها می تواند در تصحیح نگرش و افزایش سعه صدر در قبال نقد بسیار راهگشا باشد و باعث بهبود نقش رسانه ها در ارتقای وضعیت صنعت بیمه شود:
۱- انگیزه نقد: باید میان انگیزه نقدکننده و محتوا و مضمون نقد تفاوت قایل شد و نباید انگیزه ناقد را ملاک اعتبار و درستی نقد دانست. انگیزه یک امر درونی است و هیچ راه معتبری برای سنجش انگیزه واقعی ناقد وجود ندارد. اگر انگیزه ناقد هم معلوم باشد تأثیر تعیینکننده ای در صحت و اعتبار نقد ندارد زیرا میتوان با حذف نام نقدکننده، نقد را ارزیابی و بررسی کرد. اگر کسی با انگیزه ناموجه، نقد کند ولی نقد او وارد باشد اثر عمل او موجه و دوستانه است. البته می توان انگیزه را به عنوان موضوعی جداگانه و مستقل از اعتبار نقد، بررسی کرد.
۲- نقد منصفانه و سازنده یا نقد غیرمنصفانه و ویرانگر: برچسب زدن به نقد پذیرفتنی نیست. نقد، یا درست است یا نادرست و پیش از انتشارش هیچ راهی برای راستآزمایی آن وجود ندارد. پس از انتشار هم نمیتوان درباره آن با قطعیت اظهارنظر و قضاوت کرد. بنابراین باید از هر نقدی حتی نقد غیرمنصفانه و نادرست استقبال کرد زیرا با پاسخ به نقد نادرست میتوان مسیر درست را بیش از پیش معرفی کرد. نقد نادرست بازتابی از اعتقاد به درستی این نوع نقدهاست و برای اصلاح آنها، باید نقدهای نادرست نیز مطرح شوند.
۳- نقد در عرصه عمومی یا خصوصی: هدف نقد اصلاح یک مسأله خصوصی نیست که بطور خصوصی مطرح شود. هدف از انتشار نقد افزایش آگاهی جمعی است و مخاطب هر نقدی، همه اشخاص ذی نفع هستند نه یک فرد خاص. نقد را باید در عرصهی عمومی مطرح کرد تا همهی افراد ذی نفع مطلع شوند و در موافقت یا مخالفت با آن موضعگیری کنند وگرنه احتمال تأثیرگذاری نقد بر رفتارها بسیار کم می شود.
۴- انتقاد از خود: انتقاد از خود باعث انحراف نقادی می شود زیرا در عمل حق انتقاد را انحصاری کرده و دیگران را از آن محروم می کند. اگر کسی از خود انتقاد می کند ولی انتقاد دیگران را برنمیتابد می خواهد عریانی خودشیفتگی را در پرده انتقاد از خود بپوشاند. کسی میتواند به انتقاد از خود بپردازد که بیش از هر کس دیگری بیان انتقاد از سوی دیگران را تشویق کند و مانع آنها نشود. کسی که رفتار غلطی مرتکب میشود و آن را نقد میکند باید مسؤولیتهای ناشی از آن را هم قبول کند. انتقاد از خود هیچ اهمیتی در فرآیند نقد ندارد، آنچه که اهمیت دارد باز بودن فضای نقد برای دیگران است. اگر از خود انتقاد نکنیم اما راه برای انتقاد دیگران باز باشد، هیچ مشکلی ایجاد نمیشود، زیرا دیگران با انتقاد از ما میتوانند هزینهی رفتارهای غلط را بر ما تحمیل کنند و ما را مجبور به پذیرش راه درست نمایند.
۵- رابطه نقد و نظم: هیچ نقدی نمیتواند و نباید نافی نظم باشد. نقد در مرحله اندیشه و ذهن است، در حالی که نظم معطوف به عمل است. ممکن است مخالف و منتقد قانون یا مقررات خاصی باشیم ولی تا هنگامی که تابع آن قانون یا مقررات هستیم و آن را اجرا می کنیم نظم را بههم نمی زنیم. اینکه گفته میشود نقد، موجب لطمه به اجرای برنامه ها میشود گزارهی غلطی است، زیرا برنامه ای که به دلیل ناتوانی در برابر نقد لطمه بخورد از اساس ناتوان و ناپایدار است.
در مجموع، نقد را باید در عرصه صنعت بیمه گسترش داد و قیدها و یا گزارههایی چون نقد غیرمنصفانه و مغرضانه و ارجاع به انگیزههای نقدکننده نباید باعث نگرانی و محرومیت از مواهب نقد و نظر شود.
غلامعلی ثبات
true
true
https://tehraneconomy.ir/?p=31659
false
true