×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
true
true
برگزاری دیسکو و مهمانی های زنانه در تهران

اقتصادتهران: «تعداد زن‌های جوان و میانسالی که در سالن نشسته‌اند، به ۱۰۰ نفر می‌رسد. گارسون‌ها با کافه‌گلاسه، قهوه، پاناکوتا و… از میهمانان پذیرایی می‌کنند. میزهای سفید سالن، پر شده‌اند از ارکیده‌های بنفش. با اینکه صدای موسیقی‌ شاد خیلی بلند است، گاهی صدای خنده‌های بلند به گوش می‌رسد و گاهی هم همه محو تماشای گروه‌های رقص می‌شوند…»

خیلی وقت است که برگزاری «دورهمی‌های لوکس زنانه» در تهران باب شده است؛ میهمانی‌هایی که با عنوان‌های مختلف مثل «میهمانی وی‌.آی‌.پی بانوان»، «دیسکوی زنانه»، «دورهمی لاکچری زنان» و… برگزار می‌شوند. البته دورهمی‌های زنانه موضوعی نیست که مربوط به همین چند سال اخیر باشد. زنان ایرانی از دیرباز به بهانه‌های مختلف مثل مراسم‌های مذهبی، خانه‌تکانی‌ یا مسائل روزمره دور هم جمع می‌شدند. حالا شکل این دورهمی‌ها تغییر زیادی پیدا کرده و جمع‌هایی که شاید سال‌ها پیش مثلا به پختن دسته‌جمعی یک آش‌رشته ختم می‌شد، حالا به پدیده‌ای جامعه‌شناختی تبدیل شده و به میهمانی‌های مجلل در سالن‌های مخصوص، تغییر شکل و کاربری داده‌ است.

نحوه‌ی شرکت در این میهمانی‌ها هم این‌گونه است که باید علاوه بر تعیین وقت قبلی، مبلغ مشخصی را به حساب بانکی برگزارکننده‌ مراسم واریز کنید و در زمانی مشخص به آدرسی که معمولا به تالارهای عروسی یا پارکینگ‌های خصوصی اختصاص دارد، بروید.

نمونۀ تراکت تبلیغاتی میهمانی بانوان

یکی از این میهمانی‌های مجلل در تالاری در غرب تهران برگزار می‌شود که معمولا ماهی یکبار با تبلیغات محدود در فضای مجازی از بانوان دعوت می‌کند در یک میهمانی با پذیرایی «وی‌.آی‌.پی» حضور پیدا کنند. برگزارکنندگان این میهمانی‌ها معتقدند که مراسمشان دارای امنیت بالایی است و شرکت‌کنندگان می‌توانند با حضور یک «دی‌.جی خانم» لحظات مفرحی داشته باشند.

 با شماره تماسی که در تبلیغات اعلام شده است، تماس می‌گیرم و درباره‌ جزئیات جشن تابستانه‌شان می‌پرسم. مسئول برگزاری جشن هم توضیح می‌دهد: «میهمانی ما ساعت ۱۲  ظهر آغاز خواهد شد و علاوه بر آن چند رقص نمایشی گروهی و انفرادی هم خواهیم داشت. خانم‌ها می‌توانند در این مراسم حسابی شاد باشند. پذیرایی هم علاوه بر میوه و شیرینی با بیش از ۱۵ نوع غذا و دسر برای ناهار همراه خواهد بود.»

او درباره‌ امنیت و مجوزهای این مراسم هم ضمن تاکید بر مجوزدار بودن آن می‌گوید: «مدیریت جشن کاملا بر عهده‌ی بانوان و بدون حضور آقایان است. از مشروب و .. هم خبری نیست و عکسبرداری و فیلمبرداری هم ممنوع است.»

وقتی از او می‌پرسم، چطور می‌توانم در یکی از این جشن‌ها حضور پیدا کنم، پاسخ می‌دهد: «هزینه‌ی ورود برای هر نفر ۹۰ هزارتومان است. مبلغ را برای من کارت به کارت کنید و بعد هم زنگ بزنید و شماره پیگیری را بخوانید؛ این طوری رزرو شما انجام می‌شود.»

مبلغ را برایش واریز می‌کنم و کارها همان‌طور که او گفت، پیش می‌رود. در موعد مشخص هم آژانس می‌گیرم تا به مراسم بروم.

همین که سوار ماشین می‌شوم، شروع می‌کنم به خواندن آدرس برای راننده‌ آژانس. وقتی نام خیابان فرعی را می‌آورم، سریع می‌گوید: «ببخشید خانم! جسارتا «…» تشریف می‌برید؟»

 ـ «مگه شما اونجا رو بلدید؟»

 ـ « تا حالا چندتا خانم رو اونجا رسوندم و از لابلای حرفاشون هم یه چیزایی شنیدم. جسارت نباشه خانم، اما یه سری زن پولدار و بیکارن که جمع می‌شن دور همدیگه و…»

ـ «یعنی اونجا معروفه؟ شما چند بار مسافر بردید؟»

ـ «خانم این خیابونی که شما دارید، تشریف می‌برید، چند تا «دیسکو» داره. کم نیست. به تالار که می‌رسم، نگهبان راهنمایی می‌کند تا از در پارکینگ وارد تالار شوم. پارکینگ تا نزدیکی آسانسور پر است از انواع ماشین‌های خارجی؛ سانتافه، آزرا، لکسوس، سوناتا و… سوار آسانسور می‌شوم. کنار دکمه‌ آخرین طبقه روی کاغذ کوچکی نوشته است: «مراسم جشن بانوان» چهار طبقه‌ای بالا می‌روم و هنوز در آسانسور به روی سالن محل برگزاری جشن باز نشده است که صدای دست و موسیقی به گوش می‌رسد.

یکی از مسئولان برگزاری درست مقابل در ورودی نشسته است. اسمم را به او می‌گویم و رزروم مورد تاییدش قرار می‌گیرد. در حالی‌ که مرا به سمت رختکن هدایت می‌کند، تاکید دارد: «روی میزها نام میهمان‌ها را نوشته‌ایم. لطفا سر میز خودتان بنشینید.اگر هم قصد دارید که در تمام جشن‌های ما حضور داشته باشید، شماره موبایل بدهید که در گروه تلگرامی جشن ما عضو شوید.»

شماره تماسم را می‌دهم و وارد سالن اصلی می‌شوم. تعداد زن‌های جوان و میانسالی که در سالن نشسته‌اند، به ۱۰۰ نفر می‌رسد. گارسون‌ها با کافه‌گلاسه، چای، قهوه، پاناکوتا، آب‌میوه و… از میهمانان پذیرایی می‌کنند. با اینکه صدای موسیقی‌ شاد خیلی بلند است، گاهی صدای خنده‌های بلند به گوش می‌رسد و گاهی هم همه محو تماشای گروه‌های رقصنده می‌شوند. زن‌ها، حسابی برای حضور در میهمانی وقت گذاشته‌اند و از عملکرد خوب آرایشگرشان برای هم تعریف می‌کنند.

با اینکه اغلب زن‌ها همدیگر را نمی‌شناسند و برای هم غریبه هستند اما برخی فرصت را مناسب می‌بینند تا کارت ویزیت‌هایشان را با هم تبادل کنند. یکی از مزون لباسش تبلیغ می‌کند و یکی دیگر هم از جدیدترین متدهای رنگ و مش می‌گوید که در آرایشگاهش انجام می‌دهد. «دی‌.جی» بدون اینکه کاری به کسی داشته باشد، برنامه‌ی سه ساعته‌اش را اجرا می‌کند و برایش مهم نیست که دیگران به او توجه دارند و یا سرگرم حرف خودشان هستند. موزیک‌هایش را یکی پس از دیگری پخش می‌کند و گاهی هم صحنه را تاریک می‌کند تا با رقص نور هیجان بیشتری به میهمانان بدهد.

در گوشه‌ای از سالن اما چند زن میانسال خیلی ساکت نشسته‌اند که دو نفرشان هم از فرط پا درد یا کمر درد به سختی راه می‌روند. وقتی از یکی از آن‌ها می‌پرسم، اولین بارشان است که به این مراسم می‌آیند؟ پاسخ می‌دهد: «بله. به پیشنهاد یکی از دوستانمان آمدیم، دور هم باشیم. ما چند همکلاسی قدیمی هستیم که هر چند وقت یک‌بار دور هم جمع می‌شویم. امروز تولد شهین و مهری بود. (به دو نفر از دوستانش اشاره می‌کند.) گفتیم، به بهانه‌ی تولد ۶۰ سالگی‌شان بیاییم اینجا و مثلا جشن بگیریم. خب؛ اینجا با هم خوشحالیم.»

یک طرف دیگر دختر جوانی است که به سختی روی صندلی‌اش بند می‌شود، می‌گوید: «من و مادرم اغلب با هم به این جشن‌ها می‌آییم. خانه‌مان هم به اینجا نزدیک است. ما کلا میهمانی دوست داریم اما اغلب اقواممان ایران نیستند و کم پیش می‌آید به عروسی یا میهمانی دعوت شویم. اینجا که می‌آییم، علاوه براینکه به ما خوش می‌گذرد، دوستان جدید هم پیدا می‌کنیم.»

همه یک جوری خودشان را سرگرم کرده‌اند؛ با خوردن، صحبت‌کردن، موسیقی گوش دادن و…  به صورت اتفاقی از میان صحبت دو نفر با هم شنیدم که هسته‌ی شکل‌گیری این میهمانی این‌طور بوده است که چند دوست قدیمی میهمانی دوره‌ای با هم برگزار می‌کردند اما بعد از چند وقت تصمیم می‌گیرند میهمانی‌هایشان را وسیع و زن‌های دیگر را هم در دوره‌هایشان شریک کنند که نتیجه‌اش شده است، این میهمانی زنانه که هزینه‌ حضور در آن برای هر شخص ۹۰ هزارتومان است.

وقت ناهار می‌شود و میزها پر می‌شوند از انواع کباب‌ها، ماهی‌ها، خوراک زبان، میگو، بیف‌استراگانف، جوجه‌چینی، خورشت‌ فسنجان، سبزیجات، انواع سالادها و دسرها و… که در واقع حسن ختامی برای این میهمانی سه ساعته‌ی زنانه است. زن‌ها با احتیاط زیادی طوری که لک چربی بر روی لباس‌هایشان ننشیند، به سمت میزهای سرو غذا می‌روند. دی‌.جی هم دست از موسیقی می‌کشد و سریع خداحافظی می‌کند تا به مراسم دیگری برود. چند زن می‌خواهند برای مراسم‌هایشان از او وقت بگیرند اما او می‌گوید که تا چند ماه آینده اصلا وقت ندارد! تالار کم‌کم خالی می‌شود و خیلی‌ها هم دنبال بلیت برای میهمانی بعدی هستند…

بعد از برگشت از این میهمانی خاص زنانه، با فکر فضای سالن و شادی‌ای که به نظرم تصنعی آمده و روابط آدم‌ها، یاد درس‌های جامعه‌شناسی‌ام می‌افتم که خوانده بودم: «میل شدید بشر به دورهم جمع شدن ریشه در رفتارهای اجداد انسان دارد.» و یا این گفته امیل دورکیم جامعه‌شناس که معتقد بود «اساسی‌ترین رفتار در اجتماعی‌ شدن انسان همان دور هم جمع‌ شدن است.» او نام این نظریه‌ را «جنب‌وجوش جمعی» گذارده بود و می‌گفت علت اصلی پیدایش این رفتار، یافتن احساس امنیت و آرامش در شرایط زندگی گروهی است. اما آیا واقعا حضور در فضایی که تجربه کرده بودم باعث ایجاد احساس امنیت و آرامش می‌شد؟

تا چند روز بعد از میهمانی با دوستانم در این باره گپ می‌زدم. خیلی‌ از آن‌ها تا بحال درباره‌ی این میهمانی‌ها چیزی نشنیده بودند و از من کمک می‌خواستند تا آدرس و نحوه‌ی رزرو را به آن‌ها یاد دهم. پرسش اصلی‌شان هم این بود که باید در این گونه مراسم‌ چه بپوشند!؟ تعداد دیگری از دوستانم هم معتقد بودند که این میهمانی‌ها صرفا یک دورهمی لوکس است و اگر در جمع این «زنان الکی شاد و ثروتمند» حضور پیدا کنند، فقط افسرده‌تر خواهند شد.

true
برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

true
false
true

tag heuer aquaracer calibre 5 automatic price tag heuer carrera calibre 1887 price replica watch breitling chronometre aerospace price breitling superocean heritage 46 chronograph replica watches how to change a metal watch band patek philippe double sided watch price replica watches