اقتصادتهران: مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۰۰ میلادی اعلامیهای با عنوان «اجلاس هزاره» را به تصویب رساند که ۸ آرمان بلند پروازانه از جمله ریشهکنی گرسنگی و فقر شدید را تا پایان سال ۲۰۱۵ شامل میشد. به همین بهانه و در آستانهی سال ۲۰۱۶ میلادی گفتگویی با دکتر هاشم آرام کارشناس امور اجتماعی و فرهنگی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در خصوص «فقر شهری و استفاده از ظرفیت شهروندان در کاهش فقر» ترتیب دادیم که مشروح آن را میخوانید.
به عنوان سؤال اول برای ورود به بحث آیا برای فقر تعریف واحدی وجود دارد و رویکردهای نظری درباره فقر چیست؟
فقر از جمله مفاهیمی است که اجماعی از سوی صاحبنظران در تعریف آن وجود ندارد و هر کس با توجه به نگرش و تخصص خود آن را تعریف میکند. بهطور کلی میتوان گفت فقر عبارت است از: نارسایی در تأمین نیازهای اساسی مانند خوراک، مسکن، معیشت خانواده و امکان زاد و ولد، به عبارتی دیگر، فقر از نیازمندی به حداقلها برای زنده ماندن شروع و تا متوسط سطح زندگی را شامل میشود. از منظر اجتماعی به مقوله فقر تکبعدی نگاه نمیشود و مفهومی عامتر از فقر درآمدی، با عنوان «فقر قابلیتی» در این دیدگاه مطرح میگردد. فقر قابلیتی یعنی هر فردی به چه میزانی از تجربه، مهارت، تحصیلات و دانش برخوردار است و تا چه اندازه امکان نقش آفرینی و مشارکت در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را دارا میباشد. به عبارتی دیگر میزان برخورداری یا عدم برخورداری از این مجموعه قابلیتها در درجه فقیر بودن یا نبودن فرد حائز اهمیت است، بر این اساس فقیر کسی است که قدرت انتخاب ندارد. این تعریف، تعریفی کاملتر از آن است که بگوییم فقیر کسی است که درآمد ندارد یا درآمد کافی ندارد، گذشته از این تعریف، در حوزه نظریِ فقر دو دیدگاه «سنتی» و «مدرن» را باید از هم تمییز دهیم. دیدگاه سنتی، بیشتر به جنبههای اقتصادی فقر توجه دارد و میتوان گفت اغلب نظریههای اقتصادی فقر در این دیدگاه جای میگیرند. دیدگاه دوم، دیدگاه مدرن فقر میباشد که بهطور کلی در دیدگاه مدرن ابعاد سیاسی، اجتماعی و حقوقی فقر نیز در کنار ابعاد اقتصادی آن مورد توجه قرار گرفته است. تعریفی که از منظر اجتماعی در خصوص فقر قابلیتی ارائه شد در راستای دیدگاه دوم است.
رویکردهای کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته در ارتباط با فقر را چگونه ارزیابی میکنید؟
بحث توسعه جوامع در دورههای تاریخی مختلف و همچنین گذار از سنت به مدرنیته اهمیت خاصی دارد. نظریهپردازان دیدگاه سنتی در ابتدا به تضعیف طبقه فقیر حکم میدادند و هرگونه حمایت از این طبقه را مردود میدانستند، اما به تدریج به منظور بقای خود در جهت فراهم کردن حداقل معیشت و رفاه، اصلاحاتی را انجام دادند. ویژگی مهم در مورد این گفتمان در کشورهای توسعهیافته هوشمندی و انعطافپذیری است که با این ویژگیها نقاط ضعف خود را تقویت میکنند. میتوان گفت اختلاف طبقاتی در کشورهای توسعهیافته کمتر محصول بازاندیشی، توجه به نیازهای اساسی افراد جامعه و اقتصاد باز جهانی است این در حالی است که کشورهای توسعه نیافته با شعار برقراری عدالت و توزیع یکسان منابع و امکانات، موفقیت لازم را برای کاهش اختلاف طبقاتی کسب نکردهاند.
با تفسیری که از فقر ارائه کردید وضعیت شهر تهران چگونه است؟
فقر پدیدهای اجتماعی است و نمیتوان جامعهای یافت که در آن فقیر وجود نداشته باشد. بلکه تنها شدت و ضعف فقر در جوامع متفاوت است. شهر تهران نیز به عنوان پایتخت ایران جزئی از جامعه کلان کشور بوده و از این قاعده مستثنی نیست. نکته مهم در خصوص فقر در شهر تهران با توجه به حجم و تراکم جمعیت، ابعاد آن در حوزههای مختلف همچون «اشتغال و درآمد»، «مسکن»، «سلامت»، «آموزش» و «امنیت اجتماعی»، است که بهطور کلی میتوان آن را «رفاه اجتماعی» نامید. رفاه اجتماعی، مفهومی عام و خاص را در بر میگیرد. مفهوم عام رفاه اجتماعی عناوینی نظیر خدمات اجتماعی، حقوق عمومی و حقوق شهروندی را شامل میشود که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با مدیریت شهری مرتبط است. در این خصوص پروژه تدوین «سند رفاه اجتماعی شهر تهران» در دستور کار مدیریت مطالعات اجتماعی مرکز قرار دارد که هماکنون در مراحل نهایی است و به زودی یافتهها و نتایج آن اعلام میشود.
شما فقر فردی و جمعی را در شهر تهران چگونه میبینید؟
«فقر فردی» بیشتر در روابط و مناسبات اجتماعی خاص در جامعه نمود دارد که روابط اجتماعی ناعادلانه و ناسالم نظیر عدم توجه به معلولان، سالمندان و سایر گروههای خاص از آن جمله است، خوشبختانه مدیریت شهری با توجه به ویژگیهایی که این نوع فقر، تمهیداتی برای ارائه خدمات در این خصوص در نظر گرفته است. اما «فقر جمعی» یا فراگیر نوعی فقر است که در جوامع انسانی به علت عدم هماهنگی بین امکانات تولیدی و جمعیت به وجود میآید؛ و این بدان معناست که منابع و توانمندیهای جامعه، به میزانی نیست که پاسخگوی همه اعضای جامعه باشد، به نظر میآید با توجه به منابع، امکانات و جمعیت متراکمی که در سطح شهر تهران وجود دارد این فقر نمود بیشتری دارد، هر چند مدیریت شهری متناسب با حوزه وظایف و مأموریتی خود در راستای توزیع عادلانه خدمات و امکانات گامهای موثری برداشته و اقدامات عملیاتی بسیاری انجام داده است، اما اگر کارتن خوابی، کودکان کار خیابان، تکدیگری و اعتیاد را از نشانههای اصلی فقر در فضاهای شهری به حساب آوریم باید بگوییم وضعیت شهر تهران چندان مناسب نیست.
آیا در شهر تهران با فقر در فضاهای شهری مواجه هستیم؟ در صورت مواجهه تبعات و پیامدهای آن چیست؟
فقر پدیده اجتماعی فراگیری است که به راحتی نمیتوان فاصله و مرزی برایش قائل شد. مشخصاً فقر را میتوان در دو حوزه مجزا بررسی نمود. اگر شهر را ترکیبی از فضای خصوصی و عمومی بدانیم، میتوانیم فقر را به صورت مجزا در هر یک از این فضاها بررسی نماییم. در رابطه با فقر و فضاهای شهری میتوان به پراکندگی بی رویهی جمعیت و استفادهی غیر کارآمد از زمین، تخریب منابع طبیعی و تهدید محیطزیست، گسترش حاشیهنشینی و کمبود خدمات شهری اشاره کرد که در نهایت منجر به زاغهنشینی، افزایش خشونت، از هم گسیختگی بنیاد خانواده، افزایش انواع انحرافات و بزهکاریها، محدود شدن امکانات بهداشتی و تغذیه، ُافت سطح آموزش، پیامد آن خواهد بود.
برای کاهش فقر در تمامی ابعادش چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
سیاستها و برنامههای مبارزه با فقر بهطور عمده به دو دسته تقسیم میشود: دیدگاه اول؛ به از بین بردن آثار و عوارض فقر بدون توجه به ریشههای پدیدآورنده آن تاکید دارد که صرفاً برنامههایی را به منظور کنترل ظواهر بیرونی آن ارائه مینماید و در نگاه دوم؛ به زمینههای پیدایش فقر توجه میگردد که در این دیدگاه اصلاح ساختارهای اجتماعی و اقتصادی به منظور کنترل و کاهش فقر اهمیت محوری دارد. سیاستی که مدیریت شهری از دیر باز برای توزیع عادلانه امکانات در دستور کار دارد برای اصلاح ساختار اجتماعی و اقتصادی در جهت کنترل و کاهش فقر است.
دیدگاه ها بسته هستند.